تو درگیرمنی،خودت خوب میدانی!
دوشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ب.ظ
۹۳/۰۹/۰۳
ツ
بایگانی
- شهریور ۱۳۹۶ (۴)
- مرداد ۱۳۹۶ (۲)
- تیر ۱۳۹۶ (۲)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۱)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱)
- آذر ۱۳۹۴ (۲)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۵)
- خرداد ۱۳۹۴ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۲)
- فروردين ۱۳۹۴ (۴)
- اسفند ۱۳۹۳ (۶)
- بهمن ۱۳۹۳ (۶)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۷)
- آبان ۱۳۹۳ (۹)
- مهر ۱۳۹۳ (۱۰)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۳ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۳ (۲۰)
- خرداد ۱۳۹۳ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۳ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۲ (۹)
- بهمن ۱۳۹۲ (۷)
- دی ۱۳۹۲ (۱۲)
- آذر ۱۳۹۲ (۱۱)
- آبان ۱۳۹۲ (۸)
- مهر ۱۳۹۲ (۴)
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۵
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
چ خشن خوب نیس آدم اینجوری به قلب دیگری شلیک کنه
پاسخ:
بستگی داره دیگری کی باشه
مگه نه!
بستگی داره دیگری کی باشه
مگه نه!
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۰
رهگذرشب
رهگذرشب
من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی
برای من ای مهربان !
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم ..
فروغ فرخزاد
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی
برای من ای مهربان !
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم ..
فروغ فرخزاد
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۱
رهگذرشب
رهگذرشب
تا زمان می‌گذرد زندگی می‌گذرد
زندگی در گذر است آدمی رهگذر است
زندگی یک سفر است آدمی همسفر است
آنچه می ماند از او راه و رسم سفر است
زندگی در گذر است آدمی رهگذر است
زندگی یک سفر است آدمی همسفر است
آنچه می ماند از او راه و رسم سفر است
پاسخ:
ممنون رهگذر
ممنون رهگذر
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۱
رهگذرشب
رهگذرشب
بغض میکنم ؛
از ترس روزهایی که
سهممان از هم،
فقط یک یادش بخیر ساده باشد
از ترس روزهایی که
سهممان از هم،
فقط یک یادش بخیر ساده باشد
پاسخ:
:(
:(
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۱
رهگذرشب
رهگذرشب
انسان ، حرفیست
زده می شود
خوانده می شود
ترانه می شود ، به یاد می ماند …
گاهی ناله ایست
تنها خاک خوب می فهمدش ….
زده می شود
خوانده می شود
ترانه می شود ، به یاد می ماند …
گاهی ناله ایست
تنها خاک خوب می فهمدش ….
پاسخ:
دقیقا....
دقیقا....
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۱
رهگذرشب
رهگذرشب
خواهش قابل نداشت .
پاسخ:
:)
:)
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۵۵
رهگذرشب
رهگذرشب
کسی که “چرایی”
برای زندگی کردن داشته باشد ،
با هر “چگونه”ای خواهد ساخت
.
برای زندگی کردن داشته باشد ،
با هر “چگونه”ای خواهد ساخت
.
پاسخ:
عجب......
عجب......
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۲
رهگذرشب
رهگذرشب
فکر پاییزی ام وقتی با رنگ ها بازی می کرد
کلاغ سیاه در باغ پرسه می زد
خورشید به فکر غروب دیگر بود
مترسک، لنگ لنگان
به دنبال انگشت بریده اش
و کلاغ به فکر چوبی دیگر برای آشیانه اش!
کلاغ سیاه در باغ پرسه می زد
خورشید به فکر غروب دیگر بود
مترسک، لنگ لنگان
به دنبال انگشت بریده اش
و کلاغ به فکر چوبی دیگر برای آشیانه اش!
پاسخ:
!زیادن از این ادمای کلاغ صفت!
+ممنون کامنت خیلی زیبایی بود
!زیادن از این ادمای کلاغ صفت!
+ممنون کامنت خیلی زیبایی بود
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۳
رهگذرشب
رهگذرشب
کاش ما آدما هم مثل گربه ها با چند لحظه بو کشیدن می فهمیدیم که هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداره
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۵
رهگذرشب
رهگذرشب
گوشـهایمـ را می گیرمـ.....
چشمـــــــ ــهایمـ را می بنــــدم...
و زبانـــ ــمـ را گــــــــ ـاز می گیــــرم..
ولیــــــ...
حریــــــ ــف افکارم نمی شومــــ..
چقــــدر دردنـــــ ـــــــ ـآک است ....
فهمیـــــــــدن...!!!
چشمـــــــ ــهایمـ را می بنــــدم...
و زبانـــ ــمـ را گــــــــ ـاز می گیــــرم..
ولیــــــ...
حریــــــ ــف افکارم نمی شومــــ..
چقــــدر دردنـــــ ـــــــ ـآک است ....
فهمیـــــــــدن...!!!
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۰۸
رهگذرشب
رهگذرشب
من آنقدر امروز و فرداهای
نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی
خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمیکند...
حالا یاد گرفتم که فراموشی
دوای درد همه نداشتن ها
نخواستن ها
و نیامدن هاست...
یاد گرفتم که از هیچ لبخندی
خیال دوست داشتن به سرم نزند!
یاد گرفتم که بشنوم تا فردا...
و به روی خود نیاورم
که فرداها هیچوقت نمی آیند.
نیامدن را دیده ام
که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی
خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمیکند...
حالا یاد گرفتم که فراموشی
دوای درد همه نداشتن ها
نخواستن ها
و نیامدن هاست...
یاد گرفتم که از هیچ لبخندی
خیال دوست داشتن به سرم نزند!
یاد گرفتم که بشنوم تا فردا...
و به روی خود نیاورم
که فرداها هیچوقت نمی آیند.
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۲
رهگذرشب
رهگذرشب
خـدایا...
چه ساخته ای ؟
دل آدم هایت یکی ازیکی سنگی تر ! !
دروغ هایشان یکی از یکی زیباتر ..
نگاه هایشان یکی از یکی معنی دار تر و سنگیـــن تر ! !
روحشان یکی از یکی هفت رنگ تر..
وهر یک برای خـود،
یکی از یکی خـدا تر!
چه ساخته ای ؟
دل آدم هایت یکی ازیکی سنگی تر ! !
دروغ هایشان یکی از یکی زیباتر ..
نگاه هایشان یکی از یکی معنی دار تر و سنگیـــن تر ! !
روحشان یکی از یکی هفت رنگ تر..
وهر یک برای خـود،
یکی از یکی خـدا تر!
پاسخ:
چی بگم!
بسی جای تعجب داره.......
امان از این آدمیزاد
چی بگم!
بسی جای تعجب داره.......
امان از این آدمیزاد
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۳
رهگذرشب
رهگذرشب
هر چه سنم بیشتر میشود
کمتر به فکر مردم
در مورد خودم اهمیت میدهم
از این رو هر چه مسن تر میشوم
بیشتر از زندگی لذت میبرم
کمتر به فکر مردم
در مورد خودم اهمیت میدهم
از این رو هر چه مسن تر میشوم
بیشتر از زندگی لذت میبرم
پاسخ:
خیلی خوبه که آدم به همچین درکی برسه....
تبریک......
خیلی خوبه که آدم به همچین درکی برسه....
تبریک......
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۶
رهگذرشب
رهگذرشب
بی تو مهتاب تنهای دشتم
بی تو خورشید سرد غروبم
بی تو بی‌نام و بی‌سرگذشتم.
بی تو خاکسترم
بی تو، ای دوست!
شاملو
بی تو خورشید سرد غروبم
بی تو بی‌نام و بی‌سرگذشتم.
بی تو خاکسترم
بی تو، ای دوست!
شاملو
پاسخ:
ممنون از این همه لطف از بابت نظرات
ممنون از این همه لطف از بابت نظرات
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۷
رهگذرشب
رهگذرشب
یاران ناشناخته ام
چون اختران سوخته
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.
آنگاه، من، که بودم
جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
چنگ زهم گسیخته زه را
یک سو نهادم
فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
گشتم میان کوچه مردم
این بانگ با لبم شررافشان:
آهای !
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید! ...
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
کاینگونه می تپد دل خورشید
در قطره های آن ...
شاملو
چون اختران سوخته
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.
آنگاه، من، که بودم
جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
چنگ زهم گسیخته زه را
یک سو نهادم
فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
گشتم میان کوچه مردم
این بانگ با لبم شررافشان:
آهای !
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید! ...
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
کاینگونه می تپد دل خورشید
در قطره های آن ...
شاملو
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۲۳
رهگذرشب
رهگذرشب
زندگی حس غریبی است
که یک مرغ مهاجر دارد
سهراب سپهری
که یک مرغ مهاجر دارد
سهراب سپهری
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۲:۰۷
Mohammad Kaveh
Mohammad Kaveh
این روزها مانند گلی شده ام که هر پروانه ای روییش می نشیند
و می رود بی آنکه قصه “عادت” را بفهمد !
و می رود بی آنکه قصه “عادت” را بفهمد !
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۲:۰۷
Mohammad Kaveh
Mohammad Kaveh
این روزها مانند گلی شده ام که هر پروانه ای روییش می نشیند
و می رود بی آنکه قصه “عادت” را بفهمد !
و می رود بی آنکه قصه “عادت” را بفهمد !
۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۰:۲۳
شاکرمی
شاکرمی
اینجا فقط واژه می فروشند و سکوت می خرم چه تجارت دردناکیست تنهایی.
پاسخ:
ممنون از حضورت دوست عزیزم
ممنون از حضورت دوست عزیزم
۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۰
محمد علی رنجبر طزنجی
محمد علی رنجبر طزنجی
سلام
فقط عاشق ها می دانند به کجای دل معشوق شلیک کنند
تا درد عشق دیگر بهبود نیابد
فقط عاشق ها می دانند به کجای دل معشوق شلیک کنند
تا درد عشق دیگر بهبود نیابد
پاسخ:
ممنون از درکت.....
گذشت اون زمان جاهلیت ازمن یکی...
ممنون از درکت.....
گذشت اون زمان جاهلیت ازمن یکی...
۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۲:۱۵
اهل خاک
اهل خاک
سلام اخوی شب ها اینجا رو ببند رهگذر زیاد شده:))
خدا حفظت کنه
خدا حفظت کنه
پاسخ:
سلام برادر
ایهام داره ها......
من گاهی مشکل شب بیداری پیدا میکنم
دراینجا همیشه ب روی همه بازه:)
سلام برادر
ایهام داره ها......
من گاهی مشکل شب بیداری پیدا میکنم
دراینجا همیشه ب روی همه بازه:)
۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۵
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
اونکه بله
ولی شاید80 درصد!
در کل شلیک کردنش خطریه!
ولی شاید80 درصد!
در کل شلیک کردنش خطریه!
پاسخ:
هه...:)
هه...:)
۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۸
simah
simah
سلام اهورا
مرسی که خبر دادی
ممکن بلاگفا اشکال داشته باشه
چون آدرس موردی نداشت وبه همه ی دوستان دادم
پستهای خوبی زدی
منتظر نظرت میمونم
مرسی که خبر دادی
ممکن بلاگفا اشکال داشته باشه
چون آدرس موردی نداشت وبه همه ی دوستان دادم
پستهای خوبی زدی
منتظر نظرت میمونم
پاسخ:
ممنون دوست عزیزم
حتما میام:)
ممنون دوست عزیزم
حتما میام:)
۰۵ آذر ۹۳ ، ۰۸:۳۳
بگذریم...
بگذریم...
سلام......
آره ........
واقعی بود....
چون من تجربه ش کردم......
و تا همیشه "دچار"ش مانده ام.......
آره ........
واقعی بود....
چون من تجربه ش کردم......
و تا همیشه "دچار"ش مانده ام.......
پاسخ:
عجب...
عجب...
۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۲
❋ khorshid
❋ khorshid
سلام
مهاجرت رو انجام دادم اما هنوز کار باهاش رو یاد نگرفتم مثلا دو تا پست ازمایشی گذاشته شده نمیدونم چه جوری حذفشون کنم؟
پست قشنگی بود (من میدانم به کجای قلبت شلیک کرده ام)
مهاجرت رو انجام دادم اما هنوز کار باهاش رو یاد نگرفتم مثلا دو تا پست ازمایشی گذاشته شده نمیدونم چه جوری حذفشون کنم؟
پست قشنگی بود (من میدانم به کجای قلبت شلیک کرده ام)
پاسخ:
سلام
میام توضیح میدم
سلام
میام توضیح میدم
۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۵:۲۸
اثـــــــــمر
اثـــــــــمر
به قول سهراب سپهری
زندگی با همه‌ی وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به جزا دادن و افسردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
زندگی جنبش جاری شدن است
از تماشاگه آغاز حیات، تا به جایی که خدا میداند...
زندگی با همه‌ی وسعت خویش
محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به جزا دادن و افسردن نیست
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
زندگی جنبش جاری شدن است
از تماشاگه آغاز حیات، تا به جایی که خدا میداند...
۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۲
اثــــــــمر
اثــــــــمر
دریا
دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من
وقتی تو نیستی
سر می گذارم
در دست های شعر
و دلتنگی هایم را
قطره قطره
کلمه می شوم
دلش که بگیرد
سر می گذارد بر سینه ی ساحل
ابر
سر می گذارد بر شانه ی کوه
چشمه
سر می گذارد بر دامن دشت
اما من
وقتی تو نیستی
سر می گذارم
در دست های شعر
و دلتنگی هایم را
قطره قطره
کلمه می شوم
۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۱
اثــــــــمر
اثــــــــمر
...زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازیِ این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پُر مهرِ نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم...
"سهراب سپهری[گل]
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازیِ این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پُر مهرِ نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم...
"سهراب سپهری[گل]
۰۵ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۱
اثـــــــــمر
اثـــــــــمر
برای تو و خویش
چشمانی آرزو میکنم
که چراغ ها و نشانه ها را
در ظلمت مان ببیند
گوشی
که صداها و شناسه ها را
در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش
روحی
که این همه را
دربر گیرد و بپذیرد
و زبانی
که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش
بیرون کشد
و بگذارد
از آن چیزها که در
بندمان کشیده است
سخن بگوئیم...
چشمانی آرزو میکنم
که چراغ ها و نشانه ها را
در ظلمت مان ببیند
گوشی
که صداها و شناسه ها را
در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش
روحی
که این همه را
دربر گیرد و بپذیرد
و زبانی
که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش
بیرون کشد
و بگذارد
از آن چیزها که در
بندمان کشیده است
سخن بگوئیم...
۰۶ آذر ۹۳ ، ۰۹:۱۲
ashkan khan
ashkan khan
و این این شلیک نشانه ی عقده ی نداشتنت است نه نشانه ی بی عشقی
پاسخ:
احسنتم:)
احسنتم:)
۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۳:۳۹
آرمان بدیعی
آرمان بدیعی
شلیک نکن برادر ما تسلیم هستیم!!!!!
******
ﺷﺐ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﭘﻼﮐﺸﻮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺳﻤﺖ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭﻫﺎ!
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯾﻪ !
ﺍﮔﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﯼ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﺕ ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽﮐﺮﺩﻥ
ﮐﻪ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺑﭽﺸﻮﻥ ﺑﺎﺷﻦ !
ﮔﻔﺖ : ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮﯼ ﺫﻫﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﻢ
ﺟﻨﺎﺯﻣﻮ ﻣﯿﺒﺮﻥ ﺗﻮﯼ ﻣﺤﻞ ﻭ ﻋﺠﺐ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻫ ﯽ ﺑﺎﺷﮑﻮﻫﯽ ﺗﻮﯼ ﻣﺤﻞ ﻭﺍﺳﻢ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻔﺘﻪ !
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﮐﺸﯿﺪﻡ !
"ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ "
******
ﺷﺐ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﭘﻼﮐﺸﻮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺳﻤﺖ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭﻫﺎ!
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯾﻪ !
ﺍﮔﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﯼ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﺕ ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽﮐﺮﺩﻥ
ﮐﻪ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺑﭽﺸﻮﻥ ﺑﺎﺷﻦ !
ﮔﻔﺖ : ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮﯼ ﺫﻫﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﺸﻢ
ﺟﻨﺎﺯﻣﻮ ﻣﯿﺒﺮﻥ ﺗﻮﯼ ﻣﺤﻞ ﻭ ﻋﺠﺐ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻫ ﯽ ﺑﺎﺷﮑﻮﻫﯽ ﺗﻮﯼ ﻣﺤﻞ ﻭﺍﺳﻢ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻔﺘﻪ !
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﮐﺸﯿﺪﻡ !
"ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ "
پاسخ:
فدای مرامت گل پسر
فدای مرامت گل پسر
۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۹
محدثه انصاری
محدثه انصاری
از اولش هم تقصیر من بود.
کاری کرده ام که هیچوقت خوب نشوی.....
کاری کرده ام که هیچوقت خوب نشوی.....
پاسخ:
هه....
هه....
۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۸
KIMIA
KIMIA
روزی میرسدکه در خیال خود,جای خالی ام را حس کنی!
در دلت بابغض بگویی
'کاش اینجا بود'
امامن دیگر به خوابت هم نمیایم...
در دلت بابغض بگویی
'کاش اینجا بود'
امامن دیگر به خوابت هم نمیایم...
۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۹
ساحره ی غم
ساحره ی غم
گفت : دعا کنی، می آید؛
گفتم : آنکه با دعایی بیاید به نفرینی میرود؛
خواستی بیایی،
با دعا نیا، با دل بیا ...!!
گفتم : آنکه با دعایی بیاید به نفرینی میرود؛
خواستی بیایی،
با دعا نیا، با دل بیا ...!!
۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۲
aYس...
aYس...
بسیار زیبا موفق باشین..
پاسخ:
ممنون
ممنون
۰۶ آذر ۹۳ ، ۲۲:۱۲
بانو میم
بانو میم
بسم الله النور
کاش این قلم و هنر برای معشوق ولقعی استفاده میشد
پاینده باشید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کاش این قلم و هنر برای معشوق ولقعی استفاده میشد
پاینده باشید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
پاسخ:
با کمال احترام باید بگم که:
نباشه بهتره لطفا تو این مسائل وارد نشید:)
ممنون
با کمال احترام باید بگم که:
نباشه بهتره لطفا تو این مسائل وارد نشید:)
ممنون
۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۲:۴۰
سلام بصیر
سلام بصیر
سلام بصیر
خدا قوت مومن
با دو پست در مورد اربعین به روز هستیم
http://salam3.blogfa.com/post/87
http://salam3.blogfa.com/post/88
یا علی
خدا قوت مومن
با دو پست در مورد اربعین به روز هستیم
http://salam3.blogfa.com/post/87
http://salam3.blogfa.com/post/88
یا علی
پاسخ:
سلام
چشم
سلام
چشم
۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۵
مسافر88 آرام
مسافر88 آرام
سلام
شهادت تسلیت
این اعتماد بنفس عالیه ...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
دعامون کنین
اللهم صل علی محمدو ال محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین
شهادت تسلیت
این اعتماد بنفس عالیه ...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
دعامون کنین
اللهم صل علی محمدو ال محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین
۰۷ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۵
pouya
pouya
ای یار دوردست که دل می بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هر چند خط کشیده بر آیینه ات زمان
در چشمم از تمامی خوبان ، سری هنوز
حسین منزوی
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هر چند خط کشیده بر آیینه ات زمان
در چشمم از تمامی خوبان ، سری هنوز
حسین منزوی
۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۷:۵۹
شاکرمی
شاکرمی
به سلامتی اونایی که
قلبشون مثل قبرشون فقط جای یک نفره و بس ...!
قلبشون مثل قبرشون فقط جای یک نفره و بس ...!
پاسخ:
واقعا....
واقعا....
۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۵۲
بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
آخ عجب نامردیه
زده میگه کشتمت نمیتونی در بری
نامرد
:|
زده میگه کشتمت نمیتونی در بری
نامرد
:|
پاسخ:
هه...........
نامردا زیاد شدن...
ممنون از حضورتون
هه...........
نامردا زیاد شدن...
ممنون از حضورتون
۱۰ آذر ۹۳ ، ۲۳:۳۷
simah
simah
تو در مورد دلتنگی واقعی چیزی نمی دانی
چون این تنها زمانی اتفاق می افتد
که کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی
.
.
.
چون این تنها زمانی اتفاق می افتد
که کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی
.
.
.
۱۰ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۵
simah
simah
سلام اهورا
برای اومدن به وبلاگت باید از هفت خان رستم بگذرم
چون
1 آدرس وبلاگت سیو نمیشه
2 جناب کادر مخصوص ادرس رو زیر کامنت هات پر نمیکنی
3 زحمت اینکه به تذکرات من بها بدی رو به خودت نمیدی
پس نتیجه میگیریم
دفعه ی دیگه با ادر س کامنت بزار
پایان
برای اومدن به وبلاگت باید از هفت خان رستم بگذرم
چون
1 آدرس وبلاگت سیو نمیشه
2 جناب کادر مخصوص ادرس رو زیر کامنت هات پر نمیکنی
3 زحمت اینکه به تذکرات من بها بدی رو به خودت نمیدی
پس نتیجه میگیریم
دفعه ی دیگه با ادر س کامنت بزار
پایان
پاسخ:
سلام دوست عزیز
مشکل ازبلاگفای خودتونه به من چه!
موقع نظر گذاشتن اگه قسمت ادرس رو پرکنم می نویسه ثبت متن تبلبغاتی امکان پذی نیست
پایان
سلام دوست عزیز
مشکل ازبلاگفای خودتونه به من چه!
موقع نظر گذاشتن اگه قسمت ادرس رو پرکنم می نویسه ثبت متن تبلبغاتی امکان پذی نیست
پایان
۱۲ آذر ۹۳ ، ۱۲:۲۹
** ذره**
** ذره**
حرف خدا...