دوست دار تو ....
روزی پسری همراه پدر خود سوار بر
ماشینی که پدر راننده آن بود در جاده ای پرپیچ و خم مشغول حرکت بودند که
ناگهان کنترل ماشین از دست پدر خارج شده و بعد از یک تصادف سخت ماشین به
دره سقوط میکند...... پدر در جا فوت میکند اما پسر توسط نیروهای
امدادی نجات میابد و به بیمارستان انتقال میابد ....زمانی که رییس
بیمارستان برای بررسی وضعیت جسمانی کودک به ملاقات او میرود به یکباره و با
شگفتی متوجه میشود که آن کودک پسر خود اوست.
سوال :اگر پدر کودک
فوت کرده است .پس رییس بیمارستان چه کسی است؟ گاهی انسان به صورت ناخودآگاه
به افکاری چنگ میزند که هیچ پشتوانه منطقی برای آن ندارند...آیا کسی به
فکرش رسید که رئیس بیمارستان ممکنه یک زن باشه؟!
اگر تفکر قالبی در مورد
جنسیت وجود نمیداشت امروز بیشتر ما جواب درست میدادیم ...
بله رئیس
بیمارستان مادرپسربود.مگه فقط مرد میتونه رئیس باشه؟
امروز
ما بیشتر از همیشه اسیر تفکرات قالبی خود هستیم.
تفکر قالبی فقط در مورد جنسیت نیست. در هر زمینه ای میتواند باشد،از جمله مذهب،قومیت و فرهنگ....
پ.ن:تفکرقالبی: به یک نظر از پیش تشکیلشده در ذهن جمعی گروههایی از جامعه اشاره دارد، که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران می شود.
عاشق آدم های ساده ام
همان هایی که دربرخورد اول شیفته کلامشان،مجذوب نگاهشان می شوی
همان هایی که در سخت ترین مشکلات کناردستمان آماده اند برای یاری....
همان هایی که بی منت کارمیکنند برایمان_بدون توقع،وخواستار جبران نیستند
لازم است گاهی ازاین افراد دور وبرمان باشند
افرادی که خلوص نیت درنی نی چشمانشان پرمیزند...وآرامش درسخنانشان،موج...
افرادی که پس از جدایی ازآن ها دلنتگشان می شویم
افرادی که یکرنگند
صاف وساده
وبی غل وغش
وچقدر خوبند این آدم ها،چقدر صمیمی وگرم اند
گاهی لازم است یک نفر باچنین خصوصیاتی رو درکنارمون برای روزمبادا نگه داریم....
*اهورا نوشت*
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ ﺍﺩﻣﻬﺎ
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ ﺍﺑﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ ﭘﺎﻳﻦ
ﭼﻪ ﺍﺳﻔﻠﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﻠﻴﺎ
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ