میگـــویند زمان طــــلاست. دروغ میگویــند زمان آتــش است ،مـن چشیـــده ام گــذرا نـــیست. ثانـــیه به ثانـــیه اش مــــی ســوزاند و تا به شعله ات نکشـــد نمـــی گذرد
وقتی ک می رفتی بهار بود... تابستان ک نیامدی پائیز شد پائیز ک نیامدی پائیز ماند زمستان ک نیایی پائیز می ماند تو را به دل پائیزیت فصل ها را بر هم نریز... عباس معروفی
ما فکـر میکنیـم بدتـرین درد ؛ از دسـت دادن ِ کسـیه که دوستـش داریم ! امـا …. حقیقـت اینه که : از دست دادن ِ خــودمـون ، و از یــاد بردن ِ اینکه کـی هستیـم ! و چقدر ارزش داریم …. گـاهی وقتــها خیلــی دردنــاک تـره … !!
گاه گاهی دل من می گیرد… بیشتر وقت غروب… آن زمانی که خدا نیز پر از تنهایی ست… و اذان در پیش است… من وضو خواهم ساخت… از خدا خواهم خواست که تو تنها نشوی و دلت پر ز خوشی های دمادم باشد…
پیرمردی هر روز تو محله میدید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد روزی رفت ی کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت شما خدایید پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرک گفت پس دوست خدایی چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم... . . . دوست خدا بودن سخت نیست...
مهربانی تا کی؟؟؟؟ بگذار سخت باشم و سرد!!!! باران که بارید...چتر بگیرم و چکمه!!!! خورشید که تابید...پنجره ببندم و تاریک!!!! اشک که امد...دستمالی بردارم و خشک!!!! او که رفت...نیشخندی بزنم و سوت!!!
دروغ میگویــند
زمان آتــش است ،مـن چشیـــده ام
گــذرا نـــیست.
ثانـــیه به ثانـــیه اش مــــی ســوزاند
و تا به شعله ات نکشـــد نمـــی گذرد