سلام میلاد کریم اهل بیت بر شما مبارک.پیشکشی ما به صاحب این خانه....
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:
«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.» بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى. تحف العقول ص 229 و معرفی کتاب:
دیشب بقیع را ستاره باران کردند فرشتگان در لابلای ستارگان آسمان دومین ستاره امامت هم درخشید و میهمان خانه علی شد چه زیبا شبی بود درست در نیمه مهمانی خدا خدایا به بهانه این مولود آسمانی به بهانه پنچ تن آل عبا خلق و خوی حسنی به من و دوستانم عطا فرما میلاد نور مبارک دوستان من
جوانی عاشق دختری شد ومیخواست با او ازدواج کند روزی دختر را به همراه دو دوست دخترش به منزل دعوت کرد و به مادر گفت میخواهم حدس بزنی که عشق من کدامیک است بعد از رفتن آنها از مادر پرسید: توانستی دختر مورد علاقه مرا از این سه تا تشخیص بدهی مادر گفت: بله ومشخصات دختر را بیان کرد پسر با تعجب پرسید: مادرم از کجا فهمیدی که این دختر مورد علاقه من است؟ مادر جواب داد: نمیدانم چرا ازش بدم اومد ___________________________________
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم حالا یک بار از شهر می رویم یک بار از دیار یک بار از یاد یک بار از دل و یک بار از دست ! آری دیگر گذشت آن زمان
به آسمان آبی که مینگرم روحم جانی تازه میگیرد، گویی دوباره متولد میشوم. میدانم آسمان زندگیمان همیشه صاف نیست؛ گاهی آنقدر دلتنگیم که باران سیلآسای اشکهایمان میتواند دنیا را دگرگون سازد، ولی خدا نور امید را در میان تپشهای ناآرام قلبهایمان زنده نگه میدارد تا از ادامۀ راه خسته نشویم.
هیچ به شباهت انسانها با آسمان دقت کردی؟! آسمان وقتی ابریست میتواند سرسبزی به درختان هدیه کند، ما هم زمانی که دردی را از عمق وجود حس کنیم گویی همین درد مشترک دلهای ما را به یکدیگر نزدیک میکند و سرآغاز حرکتی نو در پهنۀ هستی میشود.
مدتی است در جهان هر کس سرگرم کار خویش است؛ دیگر کسی حال دل دیگری را نمیپرسد؛ کوچۀ انسانیت خلوت است؛ مهربانیها رنگ باخته؛ دیگر حرفهای صادقانه خریدار ندارد، اما تو در گذرگاه پرهیاهوی زندگی، انسانیت را به من بیاموز و مراقب سلامتی قلبت باش.
به آسمان پرستاره بنگر که چگونه در اوج تاریکی میدرخشد، تو هم از دردهایت پلی به سوی روشنایی بساز؛ شاید همین گردش تلخ و شیرین روزگار، به تو مجالی برای اندیشیدنی متفاوت در پدیدۀ هستی را دهد و پنجرۀ جدیدی از معرفت کردگار را به رویت بگشاید تا شگفتیهای آفرینش را دریابی و همچون پرندهای سبکبال به سوی اهداف متعالی زندگی پرواز کنی.
و اینک تو ای آشناترین غریبۀ جهان، ای انسان! مرا به خلوتگاه رازی دعوت کن تا بتوانم راز هنرمندی آفریدگار را در تلاطمهای گاه و بیگاه قلبم جستوجو کنم و به شعر زیبای زندگیم معنایی تازه بخشم.