دست نوشته هایم را به باد می سپارم
دست نوشته هایی از جنس عشق
دست نوشته هایی که اول آنها با نام خدا شروع می شود
و با نام دلدار م به پایان می رسد
دلم می خواهد این دست نوشته ها را باد
به دست یارم برساند تا او بداند
چه قدر او را دوست دارم
سلام اهورا ممنونم افتخارآشنائی دادید با افتخارلینکتون کردم ...ازعشق الهی نوشتی آن که
عاشق است فراموشش نمیکند چراکه خودخدا هم عاشق است وهم معــشوق امیـــــدوارم
عاشقانه زندگی کنید درسایهءایزد منّان........لطفا اگرمقدورباشد پروفایلتون را بنویسید.
بگذار تا شیطنت عشق چشمان ترا به عریانی خویش بگشاید. هر چند آنجاجز رنج و پریشانی نباشد , اما کوری را به خاطر آرامش تحمل مکن
خالق جان خود اول عاشق هستی بود ودیعه زیبایش را زینت بخش جانهای مشتاقان کرد
سلام اهورا جان لحظه هایت سرشار از نغمه های عشق خالق جان
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پُر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نیشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق،دل خونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عا قل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی
در حریم خانه ام در می زنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
سلام اهورا جان صبح زیبای بارانی بهاریتان سبز و سرشار از لبخندهای زندگی بخش طبیعت زیبا التماس دعا
اونوقت کی خدا رو سرگرم کنه؟؟؟؟؟
خدا از زجر آدما لذت میبره.........
مادرانه منو هر لحظه دعا میکنی
مادرانه داری دردامو دوا می کنی
مادرانه گره کورمو وا می کنی
کودکانه به تو محتاجم و دستای تو
التماس دعا