اهورا...

اهورا:
ماانسانهاهمه به انتظارمرگ نشسته ایم
فقط زندگی میکنیم که سرگرم باشیم

***INSTAGRAM ***

AHOORA.BLOG.IR

وصیتنامه فریدون فروغی

پنجشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۲۵ ب.ظ

بگویید بر گورم بنویسند:

زندگی را دوست داشت

ولی آن را نشناخت...

مهربان بود

ولی مهر نورزید...

طبیعت را دوست داشت

ولی از آن لذت نبرد...

در آبگیر قلبش جنب و جوشی بود

ولی کسی بدان راه نیافت...

در زندگی احساس تنهایی می نمود

ولی هرگز دل به کسی نداد...

و خلاصه بنویسید:

زنده بودن را برای زندگی دوست داشت

نه زندگی را برای زنده بودن...


۹۳/۰۶/۰۶
اهورا ...

نظرات  (۳۷)

مرا به تختم ببندید و سیگاری برایم روشن کنید و تنهایم بگذارید...
هرچقدر هم نالیدم و فریاد زدم به سراغم نیاید...
من دارم او را ترک میکنم


برگرفته شده از brokenangel.blog.ir
پاسخ:
:(
چقدر تصویرش جالبه...
پاسخ:
ممنون...
سلام

من دل به کسی جز تو به آسان ندهم

چیزی که گران خریدم ارزان ندهم

صد جان بدهم در آرزوی دل خویش

وآن دل که تو راخواست به صدجان ندهم
پاسخ:
سلام فرهاد عزیز...

می ترسم...

http://taknevisi.blog.ir/
خدایش بیامرزداز یار دبستانی میتوان یاد کرد که یکی از ترانه ها ی مشهور ویکی از اثرهای ماندگار ایشون بود...
فریدون را فراموشی و خاموشی کشت...
پاسخ:
چقدر عالی....
ممنون دوست عزیز
سلام، دنیا را داشت اما دنیایی نبود.
پاسخ:
سلام
تعبییر زیبایی بود
ممنون...
زیبا بود...

عکسشم خیلی جالب هست.
پاسخ:
ممنون...از لطف بی نهایتت
۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۰۵ محمد علی رنجبر طزنجی
سلام

بر روی قبر من بنویسید:

عاشق نبود!
اما عاشقانه مرد!
پاسخ:
سلام
خدانکنه داداش...
[گل]
پاسخ:
:)
زنده بودن را برای زندگی دوست داشت
نه زندگی را برای زنده بودن...

پاسخ:
...
سلام دوست خوبم باور کن خودم همین فکر شما را داشتم ولی ای کاش نسل های امروزی واقعیت را ببینند که عصر ی که ما در آن زندگی می کردیم چقدر زیبا و مهربانانه بود این توهین به شهدا نیست این یک هشدار به نفوذ فرهنگ غلط حاکم بر جامعه است این یک هشدار به افراد جامعه است که دم از فرهنگی می زنند که فقط در ماهواره های غربی می بینند .دوست من بگذار ببینند رخساره مردان آن دوران و امروز را بگذار خانواد ه های عزیز مطابقت کنند سر نوشت فرزندان خود را با تشکر از لطف و راهنمایی شما همواره تا زنده ام فریاد می زنم و حقیقت آن دوران را به اندازه اطلاعاتم .................باز از شما متشکرم .........و شادی روح همرزمانم درود می فرستم و جهت ادامه راهشان کوتاهی نمی کنم ....بدرود
پاسخ:
سلام
ممنون از پیگیریتون...
دلتنگـی، پیچیــده نیســت.
یک دل ...
یک آسمان ...
یــک بغــض ...
و آرزوهــای تـَـرک خـورده!
به همین سادگی
پاسخ:
از اینم ساده تره...
۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۵ کیمیا هاشمی
سلام من سایتتون رو لینک کردم اگه سایت من رو هم لینک کنید خوشحال میشم
پاسخ:
سلام
لینکید دوست عزیز
اگر دو ماه شیفته‌ی دیگران باشید، دوستان بیشتری به دست خواهید آورد،
تا اینکه دو سال بکوشید دیگران را شیفته‌ی خود کنید .

٠•●ஜ دیل کارنگی ஜ●•
پاسخ:
تکراری بود پویا جان....
ولی بازم ممنون:)
۰۷ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۴۳ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
انتخاب تصویراتون خیلی جالب شدن!!

:)

پاسخ:
واقعا؟!
خداروشکر که خیلیا خوششون اومد:)
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۴۷ اثــــــــــمر
زنده بودن را برای زندگی دوست داشت

نه زندگی را برای زنده بودن...


کاش بتونیم تو زندگی اینجوری باشیم

عجب عکسی گذاشتی خیلـــــــــــــی خوشکله :)
با اجازه ت برمیدارم
پاسخ:
خواهش میکنم
ممنون از حضور وتوجهتون....:)
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۴۹ اثــــــــــمر
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﺫﺭﻩ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﭘﺸﺖ ﻫﺮ "ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻮﺩ" ﻫﺴﺖ ... !
ﯾﮏ ﮐﻢ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭﯼ ﭘﺸﺖ "ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ" ﻫﺴﺖ ... !
ﻗﺪﺭﯼ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﭘﺸﺖ "ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺍﺻﻼ" ﻫﺴﺖ ... !
ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺧﺮﺩ ﭘﺸﺖ "ﭼﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ" ﻫﺴﺖ ... !
ﻭ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺩﺭﺩ ﭘﺸﺖ "ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ" ﻫﺴﺖ...
پاسخ:
دقیقا....
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۵۰ اثـــــــــــمر
کمترین فاصله از
دشمنی تا دوستی، یک “لبخند”
از توقف تا پیشرفت، یک “حرکت”
از عداوت تا صمیمیت، یک “گذشت”
از شکست تا پیروزی، یک “شهامت”
از عقبگرد تا جهش، یک “جرأت”
از نفرت تا علاقه، یک “محبت”
از صلح تا جنگ، یک “جرقه”
از آزادی تا زندان، یک “غفلت”
و از جدایی تا پیوند، یک “قدم” است
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۵۱ اثــــــــــمر
یاد من باشد فردا حتما

باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست

و بدانم که اگر دیر کنم، مهلتی نیست مرا

و بدانم که شبی خواهم رفت

و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی
سلام
عجب سخن زیبایی . شرح حال مرا میگوید شاید
پاسخ:
سلام
شرح حال خیلی هایمان شاید....
سلام اهورا

خوبی؟
این درسته
بستگی به اون مشکل داره
بازم تاکید میکنم که خیلی از غمهای ما در واقع غم نیستن
اتفاقاتیست که در زندگی برای هر کسی رخ میده
نباید زود خودمونو ببازیم
پاسخ:
سلام عمو
ممنون
بله همینطوره....
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۹ **رویای خیس**
سلام ***


زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود/////

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست/////

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست/////

فرصت بازیِ این پنجره را دریابیم/////

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پُر مهرِ نسیم/////

پرده از ساحت دل برگیریم/////

رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم./////

"سهراب سپهری"/////
پاسخ:
سلام
ممنون ازحضورتون دوست عزیز
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۱۴ **رویای خیس**
چشم دروغگو /////


بیشتر از معمول پلک می زند./////
۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۱۵ **رویای خیس**
کتاب بخوان /////


مطالعه یک کتاب /////


تجربه یک زندگیست./////
زنـבگـے چـه بـا خـلاف چـه بـی خـلاف چـه بــر خـلاف

مـے گذرב ...!!

عکسش خیلی قشنگ بود :)
پاسخ:
ممنون از توجهت....:)
سلام دوست عزیز
شرمنده واسه مدتی که نبودم!
وتشکربابت اینکه نبودم وبازهم شما بهم سرمیزدید!
یاعلی
پاسخ:
سلام
خواهش میکنم دشمنت شرمنده
علی یارت

۰۸ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۴۶ محدثه انصاری
زندگی میکنم برای اینکه فقط یکبار دنیا میآیم . خدایا شکرت برای این فرصت طلایی.

التماس دعا.
یا علی
پاسخ:
محتاجیم به دعا دوست عزیز
هیچگاه فکر نمی کردم فاصله بینمان آنقدر زیاد شود که تو بی خیال زندگی کنی و من با خیالت بیخیال زندگی شوم!!!!!

برگرفته شده از brokenangel.blog.ir
پاسخ:
هر آنکه از دیده رود از دل برفت.....
۰۹ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۳۸ ارمغان آزادی
گاهی اوقات حــسرتِ تکــرارِ یک لحــظه

دیـوانه کننـده تـرین حــس دنیاست…

مطلب عالی

عکس هم عالی تر... :))
پاسخ:
ممنون از توجهتون:)
نیاز نیست انسان بزرگی باشیم ؛

" انسان بودن " خود ، نهایت بزرگی است ...
می توان ساده بود ولی انسان بود ،
به همین سادگی
پاسخ:
:)
سپاس گزارم از حضورتون در وبلاگم
سرافرازم کردید بزرگوار

اگر مایل به تبادل لینک بودیدخوشحال میشم خبرم کنید[گل]
پاسخ:
خواهش میکنم دوست عزیز
چشم حتما....
تصویرهای تو
مثل شعله‌های آتش
نامکرر است
سبز آبی کبود من!
نارنجی!
آدم که از تماشای آتش سیر نمی‌شود
می‌شود؟
خیال کن من آتش‌پرستم.
پاسخ:
بسیار زیبا....ممنون داداش
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
با صدایش آشنایم کرد و رفت
نوبت اوج رفاقت که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
بسیارزیبابود
کاش تازنده ایم قدر داشتنیهامونو بدونیم
پاسخ:
انشاالله همینطور باشه....
"اگر بدانید مردم هزاران بار بیشتر به یک سردردِ معمولیِ خود اهمیت می دهند تا به خبرِ مرگ من و شما،
دیگر نگران نخواهید شد که درباره ی شما چه فکری می کنند!"

دیل کارنگی
پاسخ:
عجب!!!!
جالب بود...
پاسخ:
مرسی
۱۲ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۵۶ کرگدن دل نازک
چه بامزه..............................

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">