فکرکفش.... :: اهورا...

اهورا...

ツ

اهورا:
ماانسانهاهمه به انتظارمرگ نشسته ایم
فقط زندگی میکنیم که سرگرم باشیم

INSTAGRAM

AHOORA.BLOG.IR

بایگانی

فکرکفش....

پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۲۲ ب.ظ

ترجیح میدهم با کفش هایم در خیابان راه بروم

و به خدا فکر کنم تا اینکه در مسجد

بنشینم و به کفش هایم فکر کنم...

۹۳/۰۲/۲۵

اهورا ...

نظرات (۲۵)

۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۲۷

سید علی غضنفری

وب خوبیست به من هم سر بزن.

پاسخ:
ممنون
چشم حتما....

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۴

pouya

به به دکتر شریعتی

با سلام
طبق قرار هفته دوم ختم صلوات
دهان خود را شیرین کنید با ذکر 200 صلوات
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان
در روز جمعه 26اردیبهشت ماه
التماس دعا

پاسخ:
به به
ممنون داش گلم

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۷

علی فلسفی

غربت آن نیست که تنهاباشی،فارغ از فتنه فرداباشی،غربت آن است که چون قطره ی آب درپی دریاباشی،غربت آن است که مثل من ودل درمیان همه کس یکه وتنهاباشی.

پاسخ:
به به سلام داداش
چه عجب خیلی وقته منتظرتون بودیم

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۲

سمیه

"دوست داشتن را هر کس بفهمد خدا را به آسانی استشمام بوی گل می فهمد،
اما اگرکسی فقط فهمیدن عقلی را می فهمد، خدا برایش مجهولی است دست نایافتنی"

....دکتر علی شریعتی

من خدا را در نگاه آنانی دیدم که، خود نیازمند محبت بودند، ولی بازهم محبت می کردند

سلام داداش اهورای عزیز و بزرگوار صبح سبز بهاری رجبی شما سرشار صفا و صمیمیت

آدینه ارزشمند

التماس دعا

پاسخ:
سلام
محتاجیم به دعا

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۴۱

سمیه

مثل همیشه زیبا و ارزشمند

مانا و سبز باشید داداش اهورای گل

سلام آدینه زیبا و نیک

قلب من

قالی خداست

تاروپودش از پر فرشته هاست

پهن کرده او دل مرا

در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب

برق می زند

قالی قشنگ و نو نوار من

از تلاش آفتاب

شب که می شود، خدا

روی قالی دلم

راه می رود

ذوق می کنم، گریه می کنم

اشک من ستاره می شود

هر ستاره ای به سمت ماه می رود

یک شبی حواس من نبود

ریخت روی قالی دلم

شیشه ای مرکّب سیاه

سال هاست مانده جای آن

جای لکه های اشتباه

ای خدا به من بگو

لکه های چرک مرده را کجا

خاک می کنند؟

از میان تاروپود قلب

جای جوهر گناه را چطور

پاک می کنند؟

آه

از این همه گناه و اشتباه

آه نام دیر تو است

آه بال می زند به سوی تو

کبوتر تو است

قلب من دوباره تند تند می زند

مثل اینکه باز هم خدا

روی قالی دلم، قدم گذاشته

در میان رشته های نازک دلم

نقش یک درخت و یک پرنده کاشته

قلب من چقدر قیمتی است

چون که قالی ظریف و دست باف اوست

این پرنده ای که لای تاروپود آن نشسته است

هدهد است

می پرد به سوی قله های قاف دوست...^

منبع:کتاب «روی تخته سیاه جهان باگچ نور بنویس» عرفان نظر اهاری

پاسخ:
سلام خواهر گلم
ممنون از این همه لطف ومحبت شما

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۸

رضا

با خستگی سر کلاس چه کنیم (طنز)

کشیدن نقاشی با مداد سیاه بر حاشیه ی کتاب یا تکه کاغذی که به صورت دکوری و صرفا برای نشان دادن اشتیاق به استاد روی میز گذاشته شده است. نقش درخت در اولویت اول قرار دارد. توجه شود که کشیدن چشمان بادامی بزرگ با مژه های پرُ و همچنین قلب تیر خورده به دوران دبیرستان تعلق داشت.

برای اجرای این مورد به یک تلفن همراه مجهز به نرم افزار اندروید نیاز خواهید داشت:

- آنقدر Doodle Jump بازی کنید تا کلاس تمام شود. رکورد زدن اهمیتی ندارد. لطفا هیجانی نشوید و از تکان دادن بیش از حدّ گوشی خودداری فرمایید. تظمین می کنم که این بازی هیچ وقت تمام نشود.

- Angry Birds بدون صدا

- cut the rope

- Where is my water سعی کنید در مهرماه تمام مراحل بازی را به صورت تک ستاره ببرید. آبان ماه امتیاز خود را به دو ستاره ارتقاع دهید و در نهایت آذر می مانید برای کسب مقام سه ستارگی!

سعی کنید در دلتان هر یک از سخنان استاد را هجو کنید و بعد از ته دل به آن بخندید. از آنجایی که تا انتهای کلاس استاد صحبت می کنید، این عمل می تواند ادامه پیدا کند.

به یکی از دانشجویان ردیف جلویی بخندید. الکی.

با چند نفر از دوستان اهل دل در یک ردیف بنشینید. بسته به اینکه استاد از چه تیزبینی برخوردار است،ایستاد صحبت می کند یا نشسته و اینکه طول کلاس چقدر است یکی از بازی های اتل متل، اسم فامیل و یا نقطه بازی را انجام دهید. به شخصه هر سه ی بازی ها را انجام داده ام و جواب داده است.

با تلفن همراه خود در محیط ضاله ی فیس بوک جملاتی شبیه به این را به اشتراک بگذارید :

- وای که چقدر کِسِلم

- پس این کلاس کی تموم میشه ؟

- توی این کلاس، نبودنت بیشتر از همیشه رنجم میده ...

- کجایی که ببینی تو حاشیه ی همه ی کتاب هام اسم تو رو نوشتم ...

پیش بینی : اگر دختر باشید، اولا در کسری از ثانیه مینیمم 38 لایک خواهد خورد. بعد نظراتی شبیه به :

- آخه چرا گُلم؟

- می خوای باهات حرف بزنم سرگرم شی ؟

- خوش به حالت عزیزم که ... می خونی. تو همیشه باهوش تر از همه بودی.

فعلا همان 6 مورد را امتحان کنید، تا بعد !

پاسخ:
با6 خیلی موافقم مخصوصا موردcut the rope خیلی بازی قشنگیه....مخصوصا سر کلاس

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۵۹

قاصدک ...

هوالعالم

یکبار به اصفهان رفته بودم و بعد از چند روز با یکی از دوستانم به تهران برگشتم.

نزدیکی های سحر بود که به خانه رسیدم.

وقتی وارد خانه شدم،دیدم همه بچه ها خواب اند ولی آقا بیدار است،

چای حاضر کرده بودند،میوه و شیرینی چیده بودند و منتظر من.

دوستم از دیدن این منظره بسیار تعجب و گفت:

همه روحانیون این قدر خوبند؟!

***پاره ای از خورشید،گفته ها و ناگفته ها از زندگی شهید مطهری/مصاحبه با همسر استاد***

پیامبر اکــرم (ص):

بهترین شما کسی است که بیش از دیگران خیرش به خانواده برسد.

عبادت بجز خدمت خلق نیست/به تسبیح و سجاده و دلق نیست

پاسخ:
چه زیبا....

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۰۸

نسیم

درود
ممنون از انتخاب زیبای شما از نوشته های دکتر...

پاسخ:
....البته
ممنون:)

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۱۲

وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

جالب بود..

یبار توی دانشگ همچین اتفاقی برام افتاد...

رفتم نماز نمیدونم چخبر اونروز حسابی نمازخونه شلوغ بود مراسم بود فک کنم...

ولی فکر هم همش پیش کفشهام بود ک یادم رفته بود بذارم توی جاکفشی یا باخودم ببرم تو...

خلاصه این پست رو فهمیدم...

چون انوروز از مراسم هیچی نفهمیدم

حالا نمیدونم بخندم یا گریه

!!!

پاسخ:
آخیه....
بخندید
:)

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۱

Ersa 2022

سلام

روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍهد ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند...

ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰند ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمیشود. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس 10 ﺩﻻﺭی به پایین می‌اندازد ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کند. ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮمی‌دارد ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ می‌گذارد ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش می‌شود. ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮستد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش می‌گذارد!!!

ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭا می‌اندازد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ برخورد می‌کند. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮش را ﺑﻠﻨﺪ می‌کند ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ می‌کند ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ کارش را به او می‌گوید..!!

ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ می‌فرستد ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎﺱﮔزﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮمان می‌افتد ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽﺁﻭﺭﯾﻢ. بنابراین هر ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺱگزاﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﯿﻔﺘﺪ.

خدایا برای دلشده ها و نداده هات شکر...

پاسخ:
چه داستان زیبایی.....
ممنون

۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۰۸

رضا

سلام اهورا

خدا قوت

یعنی همه کلاسها خسته کننده است؟

پاسخ:
نه ولی بستگی به موقعیتش وحال ادم داره.....

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۹

فرهاد

سلام

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشة ماه فروریخته در آب

شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

[گل]

پاسخ:
سلام
به به داش فرهاد......

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۲۵

رضا

سلام اهورا

خوبی؟

اشکال نداره

حالا نمیخواد عذاب وجدان بگیری

بالاخره از این اتفاقات میوفته

پاسخ:
سلام عمو
ممنون
نه بابا من کجا عذاب وجدان کجا!!!
خیالتون راححححت

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۵۴

رضا

ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻫﺮ ﻭﺭﻕ ﺍﺯ ﺟﺰﻭﻩ ﻫﺎﻡ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ می رﺳﻢ که ﮐﻠﺎﺱ ﺳﻮﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ،

ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺻﺪ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﮔﺮﻓﺘﻢ، وقتی ﺗﻮی ﺍﻭﺝ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ

ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ! ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ!

من به احترامِ مادر استادم که چهار روزه از دنیا رفته نرفتم دانشگاه،

ولی استاد اومده که هیچی؛ کلاس رو برگذار کرده، درس هم داده!

یکی از شکست های عشقی که دخترا در دانشگاه می خورن اینه که: . . .

پسر مورد علاقه شون . . . خودش جزوه می نویسه

آخه به تو هم میگن مرد؟؟

من آخرش میفهمم این داروی خواب آورو کجای کتابا جاسازی کردن!!

یه ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺻﻼ ﺍﻫﻞ ﺗﻘﻠﺐ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺳﻮﺳﻮﻝ ﺑﺎﺯﻳﻪ

ﺷﺐ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﺎ ﻗﻤﻪ ﻣﻴﺮﻓﺖ ﺩﻣﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ

ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻛﺘﺮا ﻣﻴﺨﻮنه

بیـــــــــــــا دوری کنیـــــم از درس بیــــــــــــــا مشروط بشیم کم کم

سهــــــراب تجدید نشـــــان

مغز انسان پر کارترین جای بدنه اون همه ۲۴ ساعت روز و همه ۳۶۵ روز

سال و کار میکنه کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه . . . . . . . .

که ما وارد سالن امتحانات میشیم!!

موقع امتحان ها که میشه یه سوالی بد جوری ذهنمو به خودش مشغول میکنه.

میخوام بدونم من در طول سال تحصیلی دقیقا چه غلطی میکردم؟

پاسخ:
آخریه خیلی پیش اومده برام....

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۱

lovelygirl21

از شیخ ِ بهایی پرسیدند : خیلے سخت می گذرد ، چـه باید کرد ؟

شیخ گفت: خودت که می گویی ، سخت مےگذرد ، سخت کــه نمی ماند!

پس خـــدا را شکــر کــه می گذرد و نمی ماند ...

پاسخ:
قشنگ میگه.....

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۱۸

ارمغان آزادی

دیدی وقتی بارون می باره هوا چقد دونفرست؟!؟

"نمازت" رو بارونی کن....

هواش _خود به خود_ دو نفره میشه...

"خودت" و "خدا"...

پاسخ:
عجب.....
منظوری خوابیده بود پشت این حرف آیا!!!!

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۰۳

وخدایی که دراین نزدیکیست ..!

این وسط من نمیخوام نرخ تعیین کنم بگم. فقط میخوام ببینم نظر تو چیه؟

1- تجمع حجاب و عفاف در میدان فاطمی بدون مجوز درست بود؟